روزگار احمد سمیعی گیلانی در صدویک سالگی به گزارش عطر و تن در امتداد پیش برد بررسی سیر تحول ادبیات ژورنالیستی در زبان فارسی، گفت وگوهایی که هنوز هم بلافاصله به مباحث علمی ختم می شوند و سبک زیستی که او را از دیگر چهره های پیشکسوت های ادبی متمایز می کند، احمد سمیعی گیلانی امروز صدویک ساله شده است. به گزارش عطر و تن به نقل از ایسنا، بنا بود تا سال جاری هم همچون سال قبل شمع تولدی دیگر را در یازدهم بهمن ماه فوت کند، اما وضعیت کرونایی حاکم بر کشور این فرصت را گرفت. حالا اما احمد سمیعی گیلانی در حالی صدویک ساله می شود که هنوز هم هر روز زمانش را صرف مطالعه تازه ترین کتاب هایی که منتشر می شوند می کند. وقتی صحبت از او با همکارانش در فرهنگستان به میان می آید، می گویند که در هر دیدار بعد از سلام و احوال پرسی سخن فورا به مباحث علمی کشیده می شود؛ گویی از گذر هیچ ثانیه ای دریغ نکند! سمیعی گیلانی البته این روزها کم تر از گذشته به دفتر کارش در گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی می آید، و به نظر می آید که انگار بیشتر از گذشته در زادگاهش (گیلان) روزگار می گذراند. با این وجود اما در گیرودار پرهیاهوی این روزهای جامعه، پروژه ای در گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان زیر نظر او در حال انجام می باشد که بخش مهمی از تاریخچه زبان و ادبیات فارسی را کنار هم می گذارد؛ «سیر تحول ادبیات ژورنالیستی در زبان فارسی». تا کنون یک جلد از این مجموعه توسط انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی به چاپ رسیده و جلدهای آن هم در دست پژوهش و گردآوری است. احمد سمیعی گیلانی که به قول همکارانش سبک سنتی و خاص خویش را دارد، در این مجموعه با همکاری حسن میرعابدینی، جعفر شجاع کیهانی و دیگر همکارانش بنا دارد تا به معرفی قلم های ژورنالیستی بپردازد؛ گاها حتی بررسی متن ها یا خطابه هایی که در مطبوعات هم امکان دارد به انتشار نرسیده باشند اما بیانی ژورنالیستی دارند. این مجموعه کار خویش را از عهد ناصری و مظفری شروع کرده و تا دوران بعد از آن ادامه می دهد. احمد سمیعی گیلانی اما خودش را چنین معرفی کند: «من همیشه اخذکننده خوبی بودم، انتقال دهنده خوبی بودم ولی راهگشا نبوده ام. خلاقیت نداشته ام. بارقه های خلاقیت جسته وگریخته آن هم در سطح نازل در خودم دیدم. ولی خدمتگذار فرودست علم و دانش بودم. در کاروان دانش سهم زیادی نداشتم. اصولا می شود گفت سهمی نداشتم. غرور، صفت مردمان حقیر است. آن هایی که به فرودست نگاه می کنند، نه بالادست. اصولا نه تنها من ناچیز، بلکه بزرگان علم و دانش هم محل غرور نیستند. غرور محلی در کار آنها ندارد و نباید داشته باشد. چرا؟ برای اینکه اسرار الهی نهایت ندارد. به قول منوچهری انتهای اوست، ابتدای او. افقی را که می پیماییم افق های تازه ای در مقابل ما گشوده می شود. دانسته های ما در مقابل ندانسته های ما ناچیز است. دانسته های ما نسبت به نادانسته های ما ناچیز است. ما هر قدر هم تلاش نماییم نمی توانیم به اسرار الهی پی ببریم. ازاین رو احساس غرور در این جا اصلا محلی ندارد. البته خادمان ناچیزی مثل من در علم و دانش سهم ناچیزی دارند. اگر فرودست ها نباشند، بالادست ها پدید نمی آیند. ولی به هر حال هر کسی باید قدر خودش را بداند. نه در مقیاس جهانی، بلکه در مقیاس ملی، هم سال من نوعا سهم زیادی ندارند. قدر زیادی ندارند. فقط پست آنها بر این است که می خواهند خودشان را در راه رسیدن به قله چند قدمی پیش ببرند. من قدر خودم را در این حد می شناسم.» آن چه خواندیم، بخش های از سخنان این مترجم و ویراستار پیشکسوت در مراسم جشن تولد صدسالگی اش در فرهنگستان زبان بود که پیشتر منتشر نشده اند. سال قبل در این مراسم، هومن عباسپور به نمایندگی از انجمن صنفی ویراستاران پیام گلی امامی، رئیس انجمن را برای حاضران خواند که در آن پیشنهاد شده بود که روز تولد احمد سمیعی گیلانی بعنوان روز ویراستار در تقویم ملی ایران نهادینه شود؛ تا به امروز اما اتفاقی در این حوزه رخ نداده است. چه بسا تا کنون بحث های زیادی هم درباره نقطه آغاز ویرایش در ایران وجود داشته است و گاها محل آغاز ویرایش نظام مند در ایران را انتشارات فرانکلین و احمد سمیعی گیلانی را «پدر ویرایش ایران» دانسته اند، در حالیکه او هیچگاه چنین ادعایی نداشته است و اسماعیل سعادت را ویراستار آثار خود می داند. 1400/11/12 12:23:26 5.0 / 5 1069 تگهای خبر: احساس , ادبیات , تولد , جشن این مطلب عطروتن را می پسندید؟ (1) (0) تازه ترین مطالب مرتبط لزوم غربالگری عفونت های نهفته در زوجین نابارور چه طور آهسته غذا خوردن استرس را کاهش می دهد؟ کارت امید مادر از آغاز سال 1405 اجرایی می شود نتایج قابل توجه تلفیقی از سه مکمل در معکوس کردن علایم اوتیسم نظرات بینندگان در مورد این مطلب عطروتن نظر شما در مورد این مطلب نام: ایمیل: نظر: سوال: = ۲ بعلاوه ۳