گفت وگو با جمال الدین اكرمی

وقتی تصویر با متن هماهنگ نیست

وقتی تصویر با متن هماهنگ نیست به گزارش عطر و تن جمال الدین اكرمی با انتقاد از این كه بومی گرایی در تصویرگری های ما رعایت نمی گردد، می گوید: تصویرگران رمان ها را نمی خوانند و گاه تصاویر با روح متن مطابقت ندارد.


این نویسنده، مترجم و تصویرگر ادبیات كودك و نوجوان در گفت و گو با ایسنا، درباره وضعیت تصویرگری در كتاب های كودكان، اظهار نمود: به خاطر پیشینه ای كه در نگارگری داریم و تلاش تصویرگران امروز، تصویرگری در كشور ما جایگاه جهانی دارد، اما درباره جایگاه بومی اش نقدهایی وجود دارد و باید این ضعف ها را برطرف نماییم. درباره كیفیت كار تصویرگری همیشه می گویم تصویرگری نباید زیرمجموعه گرافیك باشد، بلكه تصویرگری باید زیرمجموعه نقاشی باشد. گرافیست ها وارد حوزه تصویرگری می شوند و ممكنست كارهای شان جذاب باشد، اما واقعیت این است كه بسیاری از تصویرگران ما اصول طراحی را پشت سر نگذاشته اند كه تبعات آن می تواند دامنه گسترده تری را دربر بگیرد.
او سپس بیان كرد: گاهی تصویرگر بدون این كه قصه را بخواند، آنرا تصویرگری می كند و این مساله در رمان ها بیشتر دیده می شود؛ تصویرگر حوصله ندارد كل رمان را بخواند، پس بخش هایی را می خواند و تصویر می كند درحالی كه تصویرگر باید متن را بخواند، در آن شناور شود و بعد روح تصویر را دربیاورد و آنرا به زبان تصور ترجمه كند. این نقصی است كه نشان میدهد تصویرگر برداشت مقطعی و صحنه ای از كتاب دارد. این كجا خودرا نشان می دهد؟ فرض كنید من در رمانم نوشتم كه «شخص سوار ماشین شد» اما تصویرگر به خاطر این كه رمان را نخوانده تصویری می كشد كه «فرد از ماشین پیاده می شود» و منِ نویسنده مجبور می شوم باردیگر سفارش بدهم و بگویم متن را نخوانده ای، این نمونه عینی است كه با آن برخورد داشته ام. یكی شدن با روح متن اصلی باید در تصویرگری وجود داشته باشد.
اكرمی همین طور اظهار نمود: از طرفی هم فكر می كنم هر تصویرگر برای یك نوع متن ساخته شده است؛ مثلا متن طنز را هر كسی نمی تواند تصویرگری كند یا تصویرگری متن ادبیات كودك برای كسی است كه كارشناس تصویرگری خردسال باشد، یا كسی كه تصویرگری رئال می كند، متن فانتزی به دردش نمی خورد؛ اما ناشر نگاه می كند كدام تصویرگر جایزه بیشتری گرفته و بعد دعوتش می كند تا كتاب هایش را تصویرگری كند و بدون این كه شناختی از او داشته باشد متن را در اختیارش قرار می دهد، گاه به این علت دوگانگی بین روح متن و تصویرگری دیده می شود. البته ممكنست تصویرگر بیرون از ایران هم برود و جایزه بگیرد، اما زمانی كه با یك نگاه بومی مطابقت می دهی عملا نتوانسته تصویری بومی دربیاورد؛ مثلا متن به جنوب ایران اختصاص دارد، اما تصویرگر نتوانسته آن لباس و تصویر یك فرد جنوبی را دربیاورد.
او با بیان این كه در بومی سازی تصویر مشكل داریم و این یكی از لطمه های تصویرگری ماست، درباره چرایی این مساله اشاره كرد: عمده متن های ما در رابطه با پایتخت ایران است، یعنی زبان متن، شخصیت ها و فضاسازی ها به پایتخت ایران برمی گردد؛ ما كمتر داستانی درباره قوم بختیاری، یا داستانی درباره آیین های لرستان یا بلوچستان داریم و این مساله نشان دهنده این است كه ما به قومیت ها كم توجهی داشته ایم و عملا آنها كنار زده شده اند. در دیداری كه از نمایشگاه كتاب سنندج داشتم، می دیدم كتاب ها متن های بومی و قدرتمندی دارند، اما تصویرگری شان ضعیف است، به آنها می گفتم چرا این اتفاق افتاده و چرا متوجه نیستید كه تصویرگری هم اصول كیفی دارد و متن به این زیبایی را به تصویرگری داده اید كه اصول اولیه طراحی را نمی داند.
نویسنده كتاب های «آناهید ملكه سایه ها» و «شب به خیر ترنا» سپس اضافه كرد: نهادهای در رابطه با ادبیات كودك ایران و خصوصاً نهادهای دولتی باید به این نكته توجه داشته باشند كه ایران فقط پایتخت نیست و ابعاد گسترده تری دارد و برای جبران این مساله می توانند به نویسنده ها سفارش بدهند و بگویند مثلا درباره ادبیات بلوچستان اثر كم داریم و بر روی داستان این منطقه كار كنید و بعد به تصویرگری بومی فكر نماییم.
اكرمی تاكید كرد: تصویرگری های ما خیلی بومی نیست و تصویرگران به شاخصه های بیرون از ایران تن داده اند و فكر می كنند هرچه تصویرشان انتزاعی تر باشد جهانی تر است و ناخودآگاه از شاخصه های بومی دور می شوند. آنها به این فكر می كنند كه كتاب های شان در فلان جشنواره دیده و شناخته شود. این درحالی است كه جهان تشنه خاصیت های بومی ماست و اگر ایرانی بودن و غیرایرانی بودن تصویری مشخص نشود، چه ارزشی برای شان دارد؟ اساسا با خود می گویند ما چنین تصویری را در كشورمان داریم، چرا به آنها جایزه بدهیم؟ چیزی كه به وضوح دیده می شود و ما به آن توجه نداریم، فاكتورهای بومی است. شاخص بومی هم فقط این نیست كه اصول نگارگری را بدانیم و المان هایی را درنظر بگیریم. بومی بودن یعنی این كه شناخت كافی مثلا از تركمن ها داشته باشیم، این كه چگونه زندگی می كنند، چهره شان به چه شكل است و... البته این ها ظاهر تصویر است. ما باید توجه داشته باشیم آیین این قوم چیست و روح شان چه چیزی را طلب می كند تا در تصویرگری ها بگنجانیم. آیا تصویرگران ما سفر می كنند تا ببینند تركمن ها چگونه لباس می پوشند یا اصلا نویسنده های ما می روند و آن جا را از نزدیك می بینند؟ این ها نشان دهنده این است كه ما با جهان سرزمین خودمان ارتباط كافی نداریم و این مختص تصویرگران هم نیست.
نویسنده «قصه های قانون جنگل» همین طور درباره این كه برخی معتقدند ضعف بعضی از متن ها در پشت تصاویر زیبا پنهان می شود و متن ها ارزش ادبی ندارند، اظهار نمود: گاهی این اتفاق می افتد و سوژه جدی ای است؛ كودكان یا پدر و مادرها كتاب ها را از روی تصاویرشان انتخاب می كنند و برخی تصویرهای جذابی دارند درحالی كه متن خالی از غنای ادبی لازم است. ما باید به این توجه داشته باشیم كه همسنگ بودن متن و تصویر یكی از شاخصه های مهم برای كتاب كودك است، بویژه وقتی كتاب از ایران بیرون می رود و ناشری كه زبان فارسی بلد نیست این كتاب ها را می بیند و مجذوب تصویرشان می شود، و پس از این كه خواند متوجه می شود متن درخوری ندارد و مجبور است متن را از تصویر جدا كند و داستان دیگری بگذارد، كه من نمونه اش را دیده ام و یا این كه از خیر چاپ آن بگذرد.
او سپس بیان كرد: این ضعف را درجه اول باید به ناشر نسبت بدهیم، برای اینكه ناشر برمبنای متنی كه در دست دارد، سفارش می دهد، ناشر باید تشخیص دهد آیا این تصویر مناسب این متن است یا نه. البته دلیل ندارد كه همه ناشران بر ادبیات كودك مسلط باشند و متن كیفی را از متن غیركیفی تشخیص دهند. اغلب ناشران در درجه اول درگیر اسم و رسم نویسنده می شوند و متن را قبول می كنند و بعد مجذوب اسم و رسم تصویرگر می شوند و متن را در اختیار او قرار می دهند. ما اصلی به نام عنوان مدیر هنری داریم كه باید رابط بین تصویرگر و ناشر باشد، یعنی مدیر هنری پس از خواندن متن تصمیم می گیرد كدام تصویرگر مناسب می باشد و روح متن و روح تصویر را مطابقت می دهد. اما بسیاری از ناشران ما فاقد این گزینه هستند و اگر داشته باشند درگیر اسم و رسم مدیر هنری می شوند و به این توجه ندارند كه آیا مدیر هنری می تواند نسبت به متن نگاه چندوجهی داشته باشد یا نه.
اكرمی با تاكید بر این كه همسنگ بودن متن و تصویر خیلی مهم می باشد، اشاره كرد: البته گاهی تصویرگر ضعف متن را می بیند، اما نمی تواند راجع به آن صحبت كند. سوژه دیگری كه در این بین مطرح است، ارتباط بین نویسنده و تصویرگر است. اگر از من بعنوان نویسنده ای كه ۱۰۰ كتاب منتشر نموده، بپرسید با چند تصویرگر صحبت كرده ام، می گویم به ندرت، شاید به ۱۰ تا هم نرسد. یا ناشر از نویسنده نمی خواهد با تصویرگر حرف بزند و به او بگوید چه چیزی از متن را می خواهد به تصویر بكشد. متأسفانه این ارتباط هم قطع است.




منبع:

1398/09/09
15:04:04
5.0 / 5
4394
تگهای خبر: ادبیات , جایزه , جشن , جشنواره
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۵ بعلاوه ۵
عطر و تن
atrotan.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر و تن محفوظ است

عطر و تن

عطر و اودکلن و لباس مردانه و لباس زنانه