نگاه محمود دولت آبادی به كرونا

چرا پرستاران و پزشكان باید قربانی شوند؟

چرا پرستاران و پزشكان باید قربانی شوند؟ عطر و تن: محمود دولت آبادی در یادداشتی برای ایسنا، درباره كرونا و نگاهش به این مساله كه از آن بعنوان ˮبلای بارش مرگˮ یاد كرده، نوشته است.


این نویسنده در این یادداشت كه به تاریخ ۲۸ و ۲۹ اسفند ۹۸ نگاشته و برای انتشار در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: وقتی فاجعه و مصیبت مرزهای منطقی زندگی را درهم فرو می ریزد، انسان كرخ می شود. شاید این كرخی نوعی دفاع طبیعی سلسله اعصاب آدمیزاد است كه ما از آن بی خبریم. دردها به درك تجربی من دارای عمق و بُعد متناسب با هر فرد خاصّی است. شخصاً در راه عمر خود، چندهایی از مرگ نزدیكان را از سر گذرانیده ام، از كودكی تا میان سالی و سال خوردگی كه حالا در بین آن هستم. طعم و بُعد و عمقِ مرگ ها، نیز طعم اثراتِ رنجبارشان متفاوت بوده است از یكدیگر.
اكنون در میانِ بلای بارشِ مرگ هستیم؛ مرگ در جامعه خود و در جامعه جهانی. شما هیچ اندیشیده اید به حساسیت خودتان با این بلامرگی نسبت به تجربه هایی كه از مرگ های معمولِ پیشین داشته اید؟ همین خواهد بود، و این نه بر اثر نداشتنِ حساسیتِ انسانی ست- نه! چنین واكنشی خاص مربوط می شود به میزانِ توانایی سلسله اعصابِ آدمی؛ برای اینكه در وضعیت كنونی آدمیان پس از مرگ به نام خوانده نمی شوند، بلكه در شمار اعداد معرفی می گردند و ذهن خود به خود گرایش دارد كه از اعداد عبور كند، برای اینكه باز هم منتظر اعدادی ست كه پس از این خواهد آمد! در عین حال ذهن نمی تواند همین بلامرگی فراگیر را خاص و عام نكند. در این معنا و در كشورِ ما، مرگ های خاص آن هایی هستند كه در خدمات درمانی- بهداشتی مشغول رسیدگی و درمانِ بیمارانِ ویروسی هستند. بلی، مرگ این پیشاهنگ های جبهه ی زندگی بسیار خاص و دریغ انگیزست و تعارف نیست كه أفكار عمومی لقب قهرمانان ملّی به ایشان
داده است.
دولت آبادی در ادامه متن خود آورده است: چرا در كشورِ ما باید پرستار و پزشك قربانی و فدای بیمار بشود، آن هم به این كثرت، و دوربین می چرخد روی تعدادِ بسیار پزشك و پرستار كه در همین مدت كمتر از یك ماه به ویروس آلوده شده و جان از دست داده اند! آری، بی احتیاطی مردم و كمتر گوش سپردنِ عده ی زیادی از مردم به سفارش ها یكی از اركانِ گسترش فراگیری این بلای فلج كننده است. همین طور نیازمندی كثیری از مردم فرودست كه ناچارند به طلب كار و نان از خانه خارج شوند. اما فاجعه دو ركن عمده ی دیگر هم دارد. یكی از این دو ركن كم التفاتی بود در پیشگیری و مهار به هنگام این بلا. روشن است كه ایران با چین رابطه ی اقتصادی- مبادلاتی دارد و با شیوع بیماری در قسمتی از چین بایسته بود كه آمد و شد را قطع كند، چنان كه روسیه مرزهای خودرا روی چین بست. ولی ما بسیار دیر چنین رابطه ای را قطع كردیم و آن وقتی بود كه ویروس آشكار شده بود و قربانی می گرفت در قم و بلافاصله در گیلان و خطه ی شمال كشور. انتظار بعدی این بود كه به محض بروز نمونه ها، آن شهر را قرنطینه كنند كه نشد. ایراد دیگری كه وارد است، این است كه نظم لازم برای برخورد با سانحه وجود نداشت و چندی زمان برد تا مقامات گوناگون بتوانند حرف خودرا یكی كنند و تصمیم كلّی بگیرند كه طبعاً از گسترش و گستردگی بیماری عقب ماندند و عقب ماندیم. جنبه ی دیگری كه در همین ابعاد ویروس مشمئزكننده بوده، فسادی اقتصادیست كه از دوره ی پایانی جنگ عراق- ایران شروع شده و همچنان ادامه دارد و این دفعه خودش را در احتكار كالاهای ضروری بهداشتی نشان داد. مجموعه ی فداكار بهداشتی كشور در مضیقه ی نیازهای ضروری بهداشتی جان می داد و مشتی - احتمالاً- رانت خوار معتاد به دزدی شروع كردند به احتكار حجم زیادی از ملزومات پزشكی- درمانی تا در فرصتی آنها را قاچاق با دلار بفروشند به كشور هایی كه نیاز به چنین أقلامی دارند.
این نویسنده درانتها یادداشت خود نیز اظهار كرده است: بدین سان بدبینانه نیست اگر بگویم ما غرق بلایای تركیب شده ی جهل، بی نظمی، ناباوری سفارش های بهداشتی، فقر اقتصادی در طبقه ی فرودست، و رذالتِ مفت خورهایی هستیم كه نه مردم دارند، نه وطن و نه خدا- كسانی كه حاضرند مادر خودرا هم با دلار عوض كنند؛ البته اگر خریداری بیابند! باقی می ماند اصلِ مطلب كه پس از عبور از ویروس كرونا چه خواهد شد؟ حالا افكار عمومی گرفتار این گرفتاری موجود است و به خودش مجال اندیشیدن به آینده را نمی دهد. جهانگیر شدنِ این بلا هم راه قیاس را برای دولتمردان باز گذاشته است كه طبق معمول در همه ی امور اصل قیاس را پیش می گیرند. اما آیا در نهان فكری هم برای آینده دارند. نمی دانم؟! اما شخصاً بیش از آنچه بدان گرفتار هستیم، نگرانِ آینده هستم. فقر اقتصادی و احیاناً بحران در ابعاد اجتماعی. این كه از دل و درونِ چنان آشفتگی اقتصادی، در داخل كشور ما و در سراسرِ جهان چه پیش خواهد آمد، نمی دانم؟! نمی خواهم بدبین باشم و بگویم دچاری و گرفتاری بیشتر در شرایطی ناخواسته و الزامی. اما جریانِ نفیی كه شروع شده نظر به خوشبینی- بد بینی امثال من ندارد، چنانچه سیل از كسی مصلحت نمی پرسد. فقط می خواهم امیدوار باشم كه دنیا به چاره هایی نظیر جنگ و نابودی بیشتر نیندیشد و در خیال برپا كردن قیامت نباشد؛ برای اینكه در آن صورت مرگ و میرها دیگر هیچ طعمی نخواهند داشت!




منبع:

1399/01/05
23:40:03
5.0 / 5
3265
تگهای خبر: بهداشت , بیمار , بیماری , پزشك
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۲
عطر و تن
atrotan.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر و تن محفوظ است

عطر و تن

عطر و اودکلن و لباس مردانه و لباس زنانه