امیرحسن چهلتن:

دنیای زنانه داستانی تر است

دنیای زنانه داستانی تر است عطر و تن: امیرحسن چهلتن می گوید: دنیای زنانه و ذهن زنانه داستانی تر است، ذهن زنانه به جزئیات توجه دارد و این همان چیزی است كه داستان را پدید می آورد.


به گزارش عطر و تن به نقل از ایسنا بر مبنای خبر رسیده، شبِ امیرحسن چهلتن با میزبانی مهدی افروزمنش در موسسه فرهنگی هنری هفت اقلیم برگزار گردید. گزارش پرسش و پاسخ های مطرح شده در این نشست به دنبال می آید.
- از یك مقطع داستان هایتان به تلخی گرایید و در كتاب «تهران شهر بی آسمان» این مورد به قدری به نظرم تشدید شد. آیا خودتان این را قبول دارید؟
- هر آدمی در كار حرفه ای خودش در دوره ای بالغ می گردد. وقتی شروع كردم به نوشتنِ نخستین داستان هایم به بلوغ نرسیده بودم؛ نوشتن برایم مثل یك نیاز بود و من در حد مقدورات خودم می نوشتم، دانش عمومی خودم و شناختی كه از جامعه داشتم. اما شكی نیست كه وقتی انسان زندگی می كند و تجربیات زیستی اش سرشارتر می گردد و با تاریخ معاصر آشنا می گردد كه خیلی مهم می باشد و من همیشه اهمیت تاریخ و جغرافیا را به دوستانم گوشزد می كنم، سبب تغییر و تحول انسان می گردد. همینطور با عنایت به فاصله های چندساله بین آثارم این تغییرات باید طبیعی باشد. بالاخره باگذشت زمان انسان بیشتر در بحر اتفاقات محیط زندگی خود فرو می رود و به دریافت های تازه می رسد، حتی در دریافت های گذشته اش تجدید نظر می كند و اصولا این خاصیت انسان است كه مرتب تجربه می نماییم و دانسته های جدید یاد می گیریم و بازدهمان بدون شك تحت تاثیر آموخته های ما قرار می گیرد.
- آیا این نگاه هیولایی شما به تهران هم حاصل همین تفكر است؟
- تهران این جنبه های هیولایی را مثل هر شهر بزرگ دیگری دارد؛ یعنی در واقع كالبد شهری است اما معنا و فرهنگ شهری در آن وجود ندارد این تصور اشتباه است كه تراكم انسان ها و ماشین ها و خانه ها و مغازه ها می توانند شهر بسازند. اصلا این طور نیست و باید اضافه كنم توجهی كه من به تهران دارم به خاطر تهران بودنش نیست به خاطر این است كه شهر من است؛ من در این شهر به دنیا آمده ام و تمام خاطرات خانوادگیمان متعلق به این شهر است. من از كودكی به محیط اطرافم توجه داشتم، تمام كاسب های محل را می شناختم و برای من موقعیت داستانی خارج از مكان نمی تواند پدید بیاید و شكل بگیرد؛ تمام اینها من را به جغرافیای تهران وابسته كرده است.


- با عنایت به تصور هیولایی بودن شهر تهران، ورود شخصیت های زیاد و پررنگ زن در داستانهای شما، با عنایت به لطافتی كه خانم ها به داستان ها میدهند، به نظرتان پارادوكسیكال نیست؟ یا عمدا این تناقض را تولید می كنید؟
- نه ربطی به این مسئله ندارد؛ دنیای زنانه داستانی تر است، ذهن زنانه داستانی تر است، ذهن زنانه به جزئیات توجه دارد و این همان چیزی است كه داستان را پدید می آورد. كلیات گزارش روزنامه ها است، ولی داستان یعنی همان گزارش ها به علاوه انبوهی از جزئیات و خرده روایت ها و خرده داستان ها كه یك رمان یا داستان را پدید می آورد. زن ها داستانی تر هستند چون متفاوتند و چون ذهنشان خطی نیست. البته نه به این معنا كه در آقایان مصداق نداشته باشد به خصوص در مورد هنرمندان این طور نیست. هنرمندها كسانی هستند كه نیمه مخالف خودشان از لحاظ جنسیت را به بروز درآورده اند؛ ازاین رو در هرنویسنده مرد خوبی، یك وجه زنانه وجود دارد و بالعكس، وگرنه در نوشتن كم می آورد.
من داستان و رمان را جامع ترین شكل در بین اشكال هنری برای شناخت جامعه می دانم. برای همین است كه می گوییم اگر می خواهید روسی بودن در قرن هجدهم را بدانید داستایوفسكی بخوانید و این یعنی قدرت ادبیات. از كودكی زن ها برای من موجودات جالب تری بودند؛ حرف هایشان، زندگیشان و پیچ و خم های فكریشان. مادر من به هیچ یك از زن هایی كه تاكنون نوشته ام نزدیك نیست، ولی من زبان فارسی را از مادرم یاد گرفتم. زبان در ادبیات اتفاق می افتد. با وجود خوب بودن كتاب های درسی، ما با استفاده از آن ها نمی توانیم با زبان فارسی آشنا شویم. اگر توجه كنید جوان های الآن علاقه ای به مطالعه ادبیات كلاسیك فارسی ندارند و دلیلش این است كه از صفویه به بعد فقط به وجه آموزشی این متون توجه شده است.
- توجه شما به جنوب شهر در آثارتان از كجا می آید، با عنایت به اینكه خودتان در جنوب شهر ساكن نبوده اید؟
- من فكر می كنم حداقل تا ۶۰ یا ۷۰ سال دیگر تهران بافت طبقاتی ندارد، یعنی همه چیز قاطی شده است، این را خیلی روشن می توانید ببینید. مثلا من یادم می آید كه یكی از همسایه های ما دربان بانك و دیگری تیمسار بود. تهران همچین تركیبی دارد.
- جایگاه تحقیق در نوشتن چقدر برایتان اهمیت دارد؟
- وقتی تصمیم می گیرم در مورد موضوعی بنویسم در ابتدا شروع می كنم به خواندن مطالب در رابطه با آن مبحث. نوشتن یك رمان برای من مثل انجام یك پروژه فنی است به این مفهوم كه شما باید مطالعات بسیاری داشته باشید.
- و در پروسه نوشتن و چاپ كتاب چه زمانی بیشترین لذت را می برید؟
- بزرگترین لذت من از نوشتن در حین نوشتن اتفاق می افتد. من در آن لحظات اصلا به مجوز گرفتن و چاپ شدن كتابم فكر نمی كنم. به نظرم این نشانه این است كه من هنوز در كارم حرفه ای نیستم، البته برای كار هنری نمی گردد حرفه ای بود. كسی كه كار حرفه ای می كند بازار را حتما در نظر می گیرد. من از آن دسته نویسنده هایی نیستم كه امكان فروش به معنای واقعی را بلد باشم. نمی توانم در چهارچوب امكانات و تقاضای بازار بنویسم، ازاین رو من بیشتر برای پاسخ به یك نیاز درونی می نویسم. و تا همین جای كار از نتیجه اش هم ناراضی نیستم.
- وقتی تا این حد نوشتن برای شما مهم می باشد ولی نمی توانید نوشته هایتان را چاپ كنید چه انگیزه ای به شما نیرو می دهد؟
- فكر می كنم سرنوشت من این است و نمی توانم دستكاری اش كنم. می توانم مهاجرت كنم ولی آیا می توانم به زبان دیگری بنویسم؟ وقتی نمی توانم، سرنوشت برای من این طوری است كه یك نویسنده ایرانی باشم با تمام محدودیت هایش.
من تصمیم نگرفتم كه آثارم در خارج از كشور چاپ شود بلكه این صورت گرفت. ۲۰ سال پیش این شانس برای من بوجود آمد كه با مطبوعات بسیار معروف بین المللی ارتباط برقرار كنم و برایشان بنویسم و بعد كم كم زمینه ترجمه آثار من به وجود آمد. خوشبختانه این امكان برای من فراهم گردید بدون این كه تصمیمش را گرفته باشم.
- بعضی می گویند شهرت دردسر دارد.
- من ۲۷ سال است كه در یكی از محلات تهران زندگی می كنم و حدودا هیچ كس نمی داند من نویسنده هستم. یك بار رفته بودم فتوكپی بگیرم كه از من پرسیدند: آقا شما كارگردان هستید؟ گفتم: نه، كه اظهار داشت: ولی عكست را در روزنامه دیده ام! این جامعه چنین انزوایی را تحمیل می كند.
دقایق پایانی جلسه با سوالات حاضران كه خود معمولا از اهل قلم بودند همراه بود. جلسه بعدی این سلسله نشست ها چهارشنبه ۲۰ تیرماه با حضور فرخنده آقایی و میزبانی الهام فلاح برگزار می شود.





1397/04/16
17:14:05
5.0 / 5
5075
تگهای خبر: ادبیات , زندگی , فرهنگ , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۳
عطر و تن
atrotan.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر و تن محفوظ است

عطر و تن

عطر و اودکلن و لباس مردانه و لباس زنانه